کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال حضرت زینب با سر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : علیرضا لک     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

می سـوزم و نمـانـده مرا راه دیگری            آری فـرشتـه ام که نـدارم دگـر پـری

سنگین شده عـبور نفس های خسته ام            انگار بین سینـۀ من رفـتـه خـنـجـری


من مـی چشم مقـابـل ابروی زخـم تو            بی رحمی و جسارت دست ستمگری
ما را به نام خـارجیان سنگ می زنن            حـتّـی اگـر کـه آیـۀ قــرآن بـیــاوری
قرمز طلوع کرده ای از روی نیزه ها            زاین جا نبوده است مگرجای بهتری؟
دلتـنگ عــطـر زخـمی پیـراهن توأم            خورشید آسمان من ای عشق مادری

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن داستان تنور خولی و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تحریف وقایع عاشورا؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج یات و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

قرمز طلوع کرده ای از مشرق تنور            زاین جا نبوده است مگرجای بهتری؟

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : علیرضا لک نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

تیر نـگذاشت که یک جـمـله به آخر برسد          هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد

پدرش چیز زیادی که نمی خواست فرات              یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد


خوب شدعرش، همه خون گلو را برداشت             حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد

خون حیدربه رگش درتب و تاب است ولی             بـگـذاریــد بــه سـن عــلی اکــبــر بـرســد

شعـلـه ور می شود این داغ دوباره وقتـی              شیــر در سـیـنۀ بــی کـودک مـادر بــرسد

زیر خـورشید نشسته به خـودش می گوید               تـیر نگذاست که یک جمله به آخـر برسد

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : محمد امین سبکبار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

گوش تا گوش تو ای غنچه گلستان شده است         آب آب لب تــو بــانـی بــاران شــده اســت

خون حــلـق تــو نـرفـتــه نـفـست بنـد آمد         که به یک چشم زدن جسم تو بی جان شده است


از زمین میرود این بار به سمت ملکوت            قطره هایی که پر از باده عـرفـان شده است

تو که سیـراب شدی تــازه دلم می سوزد            از همین خشکی زخمی که نمایان شده است

تـو بـه انــدازهٔ خــون پـدرت مـظلـومـی             غصه ات بر جگرم داغ دو چندان شده است

مادرت بند دلش بسته به گیسـوی تو بود          مادرت چشم به راه است وپریشان شده است

: امتیاز

زبانحال حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : مجید خضرایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

دیگر به آسمان تو جز من ستــاره نیست           میدان ببر که فرصت وصلم دوباره نیست

شمشیر تـیـز من لب عـطـشـان من بــود           کور آن دلی که از غم من پاره پاره نیست


با خــون من بـیــا ز عزای حسن بـرون           "در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست"

ابلاغ کن رسالت خـود در غــدیر خـون           پرده ز حلق من بگـشــا هیچ چــاره نیست

هیـهـات! بـهــر آب بـــود نــاله عــلـی؟               بعد ازعـمــو به سوی فراتــم نظاره نیست

در گــوش من ربـابـه زمان وداع گفت           :جای تو یا عــلــی به خدا گـاهــواره نیست

طاقت نــداشتــم که ببـینم پس از تو من               در گوش های خواهر من گـوشواره نیست

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : مصطفی متولی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

شکسته پشت غم از بار غصه های رباب           از آن زمان که شنیده است ماجرای رباب

به سوز سینۀ گهواره، داغ غم زده است           شـــرار زخــم دلِ خـــونِ لای لایِ ربـاب


 وتـــار صـوتـی آتـش گرفــتـه می فهمد           که آمــده چـه بــلایــی ســر صدای ربـاب

به جان گریۀ شش ماهه روی دست حسین           کسی نریخته اشـکــی مـگر به پـای رباب

قنوت صبـر گـرفـتــه برای حـلـق عـلی            خــدا کند به اجــابت رســـد دعـای ربـاب

و نــاگـهـان پــر و بال فرشته ها تر شـد              به خـــون کشته ی مظلوم کــربلای رباب

"رقیه "آمـده از یک فــرشتــه می پرسد            پــیــام تـسـلـیــت آورده ای بــرای رباب؟

و فکر می کنم آب فـرات، گِل شده است              که ریخته به سرش خاک، درعزای رباب

خــدا بــه داد دل خـــاطــرات او بـرسـد               چــه می کـشـنـد خـیـالات انــزوای رباب

: امتیاز

زبانحال حضرت علی اصغر علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محسن ناصحی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

کـنون که حسـرت پـرواز فـرصتـم داده           بـرای بـوسـه ات ای تـیـر هـسـتـم آمـاده

گمان مبرکه علی رفت ومادرش هم رفت           مـرا ربـاب بـرای هـمــیــن زمـان زاده


بـرای بــوسـه زدن بر گـلوی پـارهٔ مـن           تـمـام عـرش خـدا هم به سـجـده افـتـاده

کسی ندیـده کـبـوتـر شـبـیه من ایـن قـدر           که نوع پر زدنش سـاده، رفتـنـش سـاده

نـمـاز عــاشقـیَم را در آسـمـان خـوانـدم           کـه دسـت هـای پــدر بـوده انـد ســجّــاده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن حذف د. همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

به نـیزه دار بگـویید قــدری آهستـه         مباد تا که بیفتد سرم در این جاده

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : یاسر حوتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

قـنـداقـه رفـت بـالا، بـالاتـر از همیـشـه           دیـدنـد مه درآمـد، زیـبـاتـر از هـمیـشـه

این گرگ سنگ دل را، ای كاش ره بگیرند                 زوزه كـشـان دویـده، بُـرّاتـر از همیـشـه


بـاران خـون گـرفـته، پهـنای كـربـلا را                صحرا به جوش آمد، دریا تر از همیشه

مثل عروسك خواب، آرام و بی صدا بود                بـین عـبـای مـردی، بـابـاتـر از همیـشه

با قـطره های خـونش، بر آسمان نـوشته               "جـانم فـدات بابا! "خـوانـا تـر از همـیشه

حالا عروس زهـرا، با افـتخـار می‌گفت           زینب! ببـین شدم من زهـراتر ازهمیشه

وقتی به خاك می‌كرد یاقوت آخـرش را           احساس كرد تنهاست، تنهاتر از هـمیشه

 گنجی كه كرد پنهان، امروز آشكار است           در چـشـم های شیـعه، پیداتـر از همـیشه

: امتیاز

شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

این قب قب تو نـاز به تـفـسیـر می کـشد           لب لب مکن که این جگـرم تیر می کشد

پـنجه مکـش به سـیـنه تـف دیده کـویـر           ناخن مگر ز سیـنه کـمی شیـر می کـشد


در کودکی چه محشری درعشق کرده ای؟           حسرت به عـاشـقـی تو هر پیـر می کشد

هر کس قـدم به سیـر مـقـامات تو نـهـد           کارش در این دیـار به تکـفـیـر می کشد

گـویـا شنـیده شـد که خـدا هم ز داغ تو           در عـرش نـالـه هـای فـراگـیـر می کـشد

بـا آن کــه دیـر آمـدم بــالای قـــبـر تـو           دیـدم پـدر ز حـنـجـر تو تــیـر می کـشد

این جـسـم غـرق خون تو و حالت پـدر           آن ماجرای کوچـه به تـصـویر می کشد

چـشمان باز و حنـجـره ریش ریش تـو                 حـال دل ربـاب بـه تــحـریــر می کـشـد

دیـده بـبـنـد تــا کـه نـبـیـنـی عـدوی تـو           نـامـوس خـانـواده به زنـجـیـر می کـشـد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر مغایر شأن امام است و کلمه تحقیر شایسته امام نیست لذا حذف شد

می دانم عـاقبت که سر(چند قطره آب)                کـار امـام عشق به تـحـقـیـر می کــشد

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بو برده دشمنت به گمانم تنت کجاست            بر روی خـاک نـیـزه و شمشیـر می کشد

باور نمی کنم... بدن توست روی نی؟                  دشمـن مــیـان هـلـهـلـه تکـبـیر می کشد

تا نــیـزه در گــلوی تو جا بـاز می کند              انـگـار از وجـود من اکــسیـر می کـشد

زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

این نـالۀ شکـسـتۀ یک خـستـه مادرست           بی شـیـر بـودنـم بـه خـدا مـرگ آورست

آن مادری که شیـر نـدارد دهد به طفـل           خجلت زده غریب و پریشان و مضطرست


از دخـتـرم سکـیـنه شـنـیدم چـه هـا شـده                 رویت خضاب گشته ز خون کبوترست

مهـلـت بـده دوبـاره گــلم را بـغـل کـنـم                 من مادرم که سینۀ من مهـد اصغـرست

با من مگـو که تیـر به حـلق عـلی زدند                 بر حـنجـرش نـشـانۀ تـیـزی خنـجرست

داغش عظیم اگرچه خودش شیرخواره بود           این داغ سخت با همه غـم هـا برابرست

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع سخنان حضرت رباب با سیدالشهدا در لحظه دفن حضرت علی اصغر در هیچ کتاب معتبری نیامده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

یا که ببند چـشم علی یا که صبر کن                چشمش هنوز در پی بیچاره مادرست

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : علیرضا لک نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

به نسیمت پـر جـبـریـل به هم می ریـزد         پای اعـجـاز لبت نـیــل به هـم می ریزد

تـازه از راه رسـیــدی و گـلــویت تـازه         بعد از این که شده تکمیل به هم می ریزد


آیـۀ حـنجـره ات سمت خـدا بـاریده است         یعنی آن شیــوۀ تـنـزیل به هـم می ریزد

یک قـدم می رود و یک دو قـدم می آیـد          کسی از حـالت تعـدیـل به هم می ریـزد

تشنه رفـتی و بلا فـاصله سیـراب شدی          مـادر از این همه تبـدیل به هم می ریزد

داغ تو آه شد و گریـه حـرم را پُـر کرد         مـی روی و هـمـۀ ایـل بـه هـم می ریـزد

: امتیاز

شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : علی عباسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

وقتش شده بر دست بگیرد جگـرش را            مردی که شکسته ست مصیبت کمرش را

پـروانه به هم ریخته گهــوارۀ خـود راا           تـا بـاز کــنـد از پــر قــنــداق پـرش را


تلخ است پـدر گریه کند از غـم طفـلش            سخت است که پنهان بکند چشم ترش را

دور و برش آن قدر کسی نیست که بایدا           این طفـل در آغـوش بـگـیـرد پدرش را

مـادر نـگــران است خـدایـا نکـنـد تیـرا           نیت کـنـد از شـیـر بـگـیـرد پـسـرش را

هم چشم به راه است که سیـراب بیارندا           هـم دلـهـره دارد کـه مـبـادا خـبـرش را

افسوس از آن تیر و کمانی که گرفته ست            این بـار سـپـیـدی گــلـویـی نــظـرش را

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه موضوع خنده حضرت علی اصغر در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع در قرن سیزدهم برای اولین بار بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است بیت زیر تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تلـخ است پـدر گـریه کنـد طفل بخندد          سخت است که پنهان بکند چشم ترش را

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : رضا هدایت خواه نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مسمط

حـال و روز لـبـش بـیــابـانـی سـت            و سـلاحـش دو چـشـم بـارانـی ست

تـوی خـیـمـه اگـر که زنـدانـی ست            گریه هایش پُـر از رجـزخوانی ست


شـوق لبــیــک در صــدایـش بــود

آخــریــن بــی قــرار را بـرداشـت            غــربـت بــی شــمــار را بـرداشت

حــرف پــایـان کــار را بــرداشـت            گـوئـیــا ذوالــفــقــار را بــرداشـت

آخــریــن یــــار بــا وفــایـش بــود

بـُـرد تــا دسـت آســــمــان بــدهــد            ســنــد ظـلــم را نــشــان بــدهـــــد

یـا بــهــانـه بـه آن کــمــان بــدهــد            کـاش دشـمـن کـمی زمــان بــدهـد

تـــازه آغــــاز ربـّــنــایــش بــــود

در دل ظـلـمـت اضـطــراب افـتـاد            تـا نـگـاهـش بـه نــور نــاب افـتـاد

یــــاد روی ابــــوتـــراب افــــتــاد            دهــن تـــیـــر تــشـنــه آب افــتــاد

ایـن ولــی بــاز ابــتــدایــش بــــود

مــوی بـابــا سـپـیـدتـر شــده اسـت            غـصـه وغــم شـدیـدتــرشـده اسـت

از عـلـی نــا امـیــدتــر شـده اسـت            چشمش از آن چه دید، تر شده است

ســر در آســـمـان رهــایــش بــود

در دلـش حــســرتـی تـلاطــم کـرد            در جــوانــی تــو را تـجــسـم کـرد

راه بـرگـشـت خـیـمـه را گـم کـرد            بـــه دل مـــادرت تــــرحــم کـــرد

جــای تــو در پـَر عـبــایــش بــود

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : علیرضا شریف نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

چیزی شبـیهِ نیـزه خورده بر گـلـویت            گوئی در آورده است حالا پَـر گلویت

با یك پَـر بـوسـه انـاری رنگ می شد            كِی داشت تاب هُـرم تیـر آخـر گلویت


شـرم از تـلـظی كردنت آبـم نـمی كرد            با چـند قــطـره آب می شد تَـر گـلویت

اصلاً شبـیهِ قـبلِ میدان رفـتـنت نیست            تـغـیـیـر كـرده كـامـلاً دیـگـر گـلـویت

تنهـا نه رگ های تو را پـاشـیده از هم            نگـذاشت حـتی اسـتخـوانی در گلویت

نوكِ سرِ تیرِ عـدو از بس حجـیم است            انـگـار آهـن گـشـته سر تا سـر گلویت

با چه دلی از خیمه آمد كِی خبر داشت            می ریزد از هر بوسۀ خـواهـر گلویت

این داغ سنگین است می ترسم بمـیرد            وقـتی تـمـاشـا می كـنـد مـادر گـلـویت

آرام از آن تـعـزیتت گـشـتـم و گـرنـه            می مُـردم از بس بود درد آور گـلویت

بعد از تو می خوانند از گنجشك پر، تا            دستِ عمو پرَ، مشك پَر،  تا پَر گلویت

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه موضوع تیر سه شعبه در شهادت حضرت علی اصغر در کتب معتبر نیامده است بیت زیر تغییر داده شد . ضمنا با عنایت به اینکه توصیه علما و بزرگان دین بر این است که مسائل را خیلی بصورت مکشوف و سلاخی شده بازگو نکنیم بعضی از ابیات نیز حذف شد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

نوكِ سرِ تیرِ سه پراز بس حجیم است                    انگــار آهن گشته سر تا سر گلــویت

زبانحال حضرت علی اصغر علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : وحیده گرجی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

فـکـری به حال مـاهی در التـهـاب کن           بـابـا بـرای تـشـنـگـی مـن شـتـاب کـن

 دردی عمیق در رگ من تیر می کشد           من را بـرای ذبـح عـظـیـم انتخـاب کن


هل من معین توست که لـبیک می دهم           اَمَّـن یجـیـب هـای مـرا مسـتـجـاب کـن

من روی دست های تو قد می کشم، پدر           از این به بعـد روی نبـردم حـساب کن

داغ جوان چه زود تو را پیر کرده است!           با خون من محاسن خود را خضاب کن

گـهـواره هـم که تـاب نـدارد بـدون من           فکـری به حال خـاطـره های رباب کن

وقـتـش رسیده نـیـزۀ خود را عـلم کنند           هـفـتاد و دومـین غـزلت را کـتـاب کن

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر اگر به سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر اشاره داشته باشد باید حذف شود زیرا همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

وقتش رسیده نیزه ی خود را علم کنند             هفتاد و دومین غــزلت را کـتــاب کـن

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : ترکیب بند

تو را دادند از پیكان به جای شیر آب اصغر           عطش طی شد تلظی نه، تبسم كن بخواب اصغر

لبت خاموش بود اما گذشت از گنبد گردون           ز قطره قطرۀ خونت صدای آب آب اصغر


كه دیده گل شود بر روی دست باغبان پرپـر           كه دیده خون مه ریزد به دوش آفتاب اصغر

تو خاموشی و من در نینوا چون نی نوا دارم           زند با نالۀ خود چنگ بر قلبم رباب اصغر

دراین صحرا كه پُر گردیده از فریادِ بی پاسخ           تو با لبخند گفتی اشك بابا را جواب اصغر

شود از شیر، شیرین؛ كام طفل شیرخوار اما           تو روی دست من از تیر گشتی كامیاب اصغر

اگر چه بر سر دسـتم شهید آخرین گشتی           تو از اول شدی بهر شهادت انتخاب اصغر

تو هم خون خدا، هم زادۀ خون خدا هستی

كه در آغوش ثارالله چشم خویش را بستی

به كف چون جان گرفتم تا كنم تقدیم جانانت           گلویت را سپر كن تا بگیرم پیش پیكانت

ذبیح من مـبادا گـوسـفـنـد از آسـمـان آیـد           مهیا شو كه سازم در منای دوست قربانت

تكلم كن، تكلم كن، بگو من آب می خواهم           تلظی كن، تلظی كن، فدای كام عطشانت

ز بی آبی نمانده در دو چشمت قـطرۀ اشكی           كه تر گردد لب خشكیده ات از چشم گریانت

ز حجم تیر و حلق نازكت گردیده معلومم           كه خواهد شد جدا از تن سرِ چون ماه تابانت

نگویی كس نشد همبازی ات بر گرد گهواره           شرار تشنگی تا صبح، بازی كرد با جانت

به تیر دوست ای سر تا قدم عاشق؛ تبسم كن

بـپر در دامن زهرا و با محـسن تكلم كن

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر دارای ایراد روایی ات زیرا آخرین شهید از بنی هاشم  در کربلا حضرت عبدالله بن الحسن است که در لحظات آخر عمر مبارک سیدالشهدا و در بغل امام به شهادت رسید

اگر چه بر سر دسـتم شهید آخرین گشتی           تو از اول شدی بهر شهادت انتخاب اصغر

بیت زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

ز حجم تیر و حلق نازكت گردیده معلوم                  كه خواهد شد جدا از تن سرِ چون ماه تابانت

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : علیرضا لک نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

ای چشم هایت روشنی، ای قصّه ات غـم            ای مـرکـز ثــقــل تـمـام گــریــه هــایــم

کوچک تـرین لب تـشـنه در گهـوارۀ داغ            حـبـل الـمـتـیـن اشـک در دسـتـان مـاتـم


در تـار و پـود بـنـد قـنـداقت نهـان است                   ســرّ مــداوای دم عـیــســی بن مــریــم

می سـوزم از شـرم تــرک هـای لـب تـو             وقتی که سیرت می کند یک قطره شبنم

تو گـریـه کـردی و ز سمت نـالـه هـایت            آیـد صدا، مثـل دو چوب خـورده بر هـم

مــاهــی تـُنـگ خـالـی دسـت حـسـیـنـی             شـایـد دلـی هــم بشـکـنـد از کـلّ عـالـم

دنـیــا بــمــیــرد پـای ایـن فــوّارۀ خـون                   ای اوج مـظـلــومـیّـت مـــاه مــــحـــرّم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مغایرت با شأن امام  و حفظ حرمت ایشان حذف شد

تــا قـطــرۀ آبــی برای تــو بگـیــرد                 کج کرده سر پیش عدو فــرزند زمـزم

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

داغ مجـنـونـی تو بر دل لـیلا بس بـود            این تـلـظیِّ تو بر کُـشـتن بابـا بس بـود

تـا قـیـامـت بـه دل ســوخـتـه آل عـلـی            داغ شش ماهگی محسن زهرا بس بود


بهر تر کردن لب های به هـم چـسبـیـده            قطره ای آب از آن پهـنۀ دریـا بس بـود

روضه خوان عطشت سینه مجروح رباب            ذکر لالایی او زآن همه غوغا بس بود

سـرت انداخـتـی از دور گـلویت دیـدند            قدر یک بوسه می آوردی تو بالا بس بود

ماندم این تـیر چگونه ز گـلویت بکـشم            خشکی حنجر واین طرح معما بس بود

گِل شداز گریۀ او خاک مزارت برخیز            به تسـلیِّ دلـش خـنـده ای زیـبـا بس بود

مخفی ات می کـنم اینجا سر نیـزه نروی            داغ بی سـر شدنت بر جگر ما بس بود

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

زره پوشیده از قـنداقه، بی شمشیر می آید           شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر می آید

به روی دست بابا آسمان ها را نشان كرده           چقدر آبی به این چشمان بی تقصیر می آید!


زبانش كودكانه است و نمی فهمم چه می گوید           ولی میخوانم ازچشمش كه با تكبیر می آید

به چیزی لب نزد جز آه از لطف ستم، اما           نمی دانم چرا از دست دنیـا سیـر می آیـد!

جهانی را شفاعت می كند با قـطرۀ اشكی           كه از چشمش تو گویی آیۀ تطهیر می آید

بخواب ای كودكم لالا، كه سیرابت كند دشمن           بخواب ای كودكم، لالا، كه دارد تیر می آید

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

حالا برای خنده كه دیر است گریـه كن            بابا نخواب، موقع شـیر است؛ گریه كن

در مانده ام میان دو راهـی...كـجا روم؟            چشمم كه رفته است سیاهی، كجا روم؟


عمه تو را ز دور نشان می دهد نخواب            هی شانـۀ ربـاب تكـان می دهـد نخـواب

شد وقـت بازی ات كـمرت را گرفـتـه ام            بـا احـتـیـاط زیـر سـرت را گــرفـتــه ام

قـنداقـه ات كه بست، لبت باز شد عـلی؟            خـنـدید مـادرت؛ چـقـدر نـاز شـد عـلـی

افـسـوس مـادرت شـب شـادی ات نـدیـد            چـشـم ربـاب حـجــلـۀ دامـادی ات نـدیـد

تا پشتِ خیمه كارِ پدر سربه زیری است            تـازه زمـان دیـدن دنـدان شـیـری اسـت

هم بازی تو سـاقـۀ تـیـر است گـریه كن            بابا نـخـواب موقـع شیـر است گریه كن

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع خنده حضرت علی اصغر عليه‌السلام در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم و بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است ( علما و محققیق کتاب مُحْرِقُ القُلوب را جزء کتب معرفی تعریف و تعیین کرده اند) جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید 

حالا برای خنده كه دیر است گریـه كن            بابا نخواب، موقع شـیر است؛ گریه كن

بیت زیر به دلیل مغایرت روایی و بی سند بودن و همچنین مغایرت با شأن امام حذف شد.

جــانِ رباب، من به هـمه رو زدم نـشـد             دنبال آب، من بـه هــمــه رو زدم نــشد

درخیمه گرم كرده خودش مجلست علی               جای نفس بلند شده "خس خست " علی

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : سید حمید رضا برقعی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

بست بر روی سـر عـمامه پیـغـمبر را            رفـت تا بلکه پـشـیـمان بکند لشکـر را

من به مهـمـانی تـان سـوی شـما آمـده‌ام            یـادتـان نیـسـت نـوشـتـیـد بـیــا؟ آمـده‌ام


نـنـوشـتـیـد بـیـا کـوه فــراهــم کـردیـم؟            پـشـت تو لـشکـر انـبـوه فـراهم کـردیم

ننوشـتـید زمیـن ها همه حـاصلخـیـزند؟            بـاغ هـامان هـمه دور از نفـس پائـیزند

ننـوشـتـید که مـا در دلـمان غـم داریم؟            در فـراوانی این فـصل تو را کم داریم

ننوشتید که هسـتـیم تو را چشم به راه؟            نـامـه نـامــه لـک لـبـیـک ابـا عــبـد الله

حرف هاتان همه از ریشه و بُن باطل بود            چـشمه هـاتان همگی از ده بالا گِـل بود

باز در آیـنه، کـوفی صـفـتان رخ دادند            آیـه‌هـا را هـمه با هـلـهـلـه پاسـخ دادند

نیـست از چـهره آئـیـنه کـسی شرمـنده            که شکـم ها هـمه از مـال حـرام آکـنـده

بی‌گمان در صدف خالی‌شان دُرّی نیست            بین این لشکر وامانده دگر حرّی نیست

بی وفایی به رگ و ریشه آن مـردم بود            قیمت یوسف زهرا دو سه مَن گندم بود

آی مردم پسر فاطمه یاری می‌خواست            فقط از آن همه یک پاسخ آری می‌خواست

چه بگـویم به شما هـست زبـانم قاصر            دشت لبـریز شد از جمله هل من ناصر

در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت            ناگهان کودک شیرخواره علم را برداشت

همه دیدند که در دشت هماوردی نیست            غیر آن کودک گهواره نشین مردی نیست

آیـه آیـه رجـز گـریـه تــلاوت می کـرد            با همان گریه خود غسل شهادت می کرد

گاه در معـرکه آن کـار دگر بـاید کـرد            گریه برنـده تر از تیغ عمل خواهد کرد

عمق این مرثیه را مشک وعلم می دانند            داسـتـان را هـمـه اهــل حـرم می دانـند

بعد عباس دگر آب سراب است سراب            غیر آن اشک که در چشم رباب است رباب

مرغِ در بین قفس این در و آن در می‌زد            هی ازاین خیمه به آن خیمه زنی سر می زد

آه بانـو چه کسی حـال تو را می فهـمد؟            علی از فرط عطش سوخت، خدا می فهمد

می رسـد نـالـه آن مـادر عــاشـورایــی            زیـر لب زمـزمه دارد: پـسـرم لالایـی

کمی آرام که صحرا پُر گرگ است علی            و خدای من و تو نیز بزرگ است علی

کودک من به سـلامت سفـرت، آهـسته            مـی‌روی زیـر عـبـای پـدرت آهــسـتـه

پـسرم می روی آرام و پُـر از واهـمه‌ام            بـیـشـتـر دل نـگــران پـسـر فـاطـمـه ام

پـسـرم شـادی این قــوم فـراهـم نـشـود            تاری از موی حسین بن علی کم نشود

تیـر حـس کردی اگر سوی پـدر می‌آید            کـار از دسـت تو و حلـق تو بـر می‌آید

خطـری بود اگر، چاره خودت پیدا کن            قـد بکـش حـنجـره‌ات را سپـر بابا کـن

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدّارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد،جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت            ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : علیرضا شریف نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

من از این داغِ نفـس گـیر چه باید بكنم            در غـمِ غربـتِ تـقـدیـر چـه باید بكنـم

به رویِ دستِ من ای آیـۀ مُـزَّمِّـلِ من            بـا گـلـویِ شـده تـفـسـیر چه باید بكـنم


مـاهـیِ تُـنگِ تَـلَّـظی، سـرِ قـلاب شده            با لبِ خـشكِ تو درگـیر، چه باید بكنم

سه لبِ تیر شده در گـلـویِ كوچكِ تـو            بـاعثِ این همه تـغـیـیر چه باید بكنــم

حرمله خـیـر نـبـیند چـقدر زود گرفت            عـوضِ مـادرت از شـیر چه باید بكنم

جگرِ سوخته از شرمِ تو و رویِ رباب            شده از دیـده سـرازیـر چه بـاید بكـنـم

دست و پا می زدی و تویِ دلم می گـفتم            با تكـان خـوردنِ این تیر چه باید بكنم

سـرِ تـو بـند به مویـی شده حالا با این            زخـمِ انـدازۀ شـمـشـیر چـه بایـد بكـنم

سـرِ تـشیـیـع غـریـبـانـۀ تو زیـرِ عـبـا                  شـدم از زنـدگـیـم سـیـر چه بایـد بكـنم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن خندیدن علی اصغر در آخرین لحظه حذف شد. موضوع خنده حضرت علی اصغر عليه‌السلام در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم و بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است ( علما و محققیق کتاب مُحْرِقُ القُلوب را جزء کتب معرفی تعریف و تعیین کرده اند) جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید 

از خجالت جگرم سوخت، لبت قند، نخند             تـا بـبـیـنم كه مـنِ پـیـر چـه بایـد بكـنم

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

سـرِ تـشییع غـریبـانــۀ تو زیـرِ عبـا                  شـدم از آبـرویـم سیــر چه باید بكنم